براي خريد و سفارش كتاب به صورت اينترنتي ميتوانيد به سايت زير مراجعه كنيد.
2-2 افكار عمومي
1. قضاوت يك جامعه خودآگاه است كه پس از بحث عمومي و منطقي درباره يك مسئله مهم ابرازشده است.
2. نظر، روش و ارزيابي مشترك گروهي اجتماعي در يك موضوع موردتوجه و علاقه همگان كه در لحظه مشخص، بين تعداد زيادي از افراد يك قشر يا طبقه يا سراسر اجتماع، بهطور نسبي عموميت پيداكرده است و از جانب عامه پذيرفته ميشود.
افكار عمومي كه بازتاب هستي اجتماعي انسان است ميتواند در جريان تحول اوضاع مؤثر افتد. اكنون در تمام كشورها افكار عمومي يك قدرت واقعي است و اهميت آن بستگي به رشد سياسي ملت دارد. كتاب، مطبوعات و بهويژه راديو و تلويزيون به علت ويژگيهاي فني و دستيابي سهل به آنها در شمار ابزار پرقدرت براي تأثير گذاردن بر افكار عمومي است. ازاينرو دولتهاي قدرتمند با استفاده از برنامههاي راديو – تلويزيوني، ماهوارهاي و كامپيوتري ميكوشند به سود خود افكار عمومي را تسخير نمايند (مشكواتي، 1389: 21).
افكار عمومي، پديدهاي رواني – اجتماعي و خصلتي جمعي است و عبارت است از ارزيابي، روش و نظر مشترك گروهي اجتماعي در مسئلهاي كه همگان به آن توجه و علاقه دارند و در لحظه معيني، بين عده زيادي از افراد و اقشار مختلف جامعه نسبتاً عموميت مييابد و عامه مردم آن را ميپذيرند. افكار عمومي بهصورت تائيد يا مخالف با يك عمل، نظر، شخص و واقعه با خواسته، مطالبه، پيشنهاد و توصيه تجلي مييابد (نيرومند، 1390: 138).
افكار عمومي پديدهاي است اجتماعي، متشكل، سازمانيافته و داراي اثرات متقابل؛ بهعبارتديگر در او كنش متقابل وجود دارد. افكار عمومي محصول جدلها و گفتوشنودهاي عقيدتي ميان جامعه است. نيرويي نهان و آشكار است. برخورد ميكند با يكديگر و از ميان آنها ذهنيتي بر جامعه حاكم ميشود. محصول تعامل است، منسجم است، بحثها و درگيريهاي ذهني است (دادگران، 1381: 14).
3-3-2 شورش محمد زمان ميرزا تيموري (920 ق)
محمد زمان ميرزا فرزند بديع الزمان ميرزا بود. پس از مرگ سلطان حسين بايقرا، دو فرزندش بديع الزمان ميرزا و مظفر حسين ميرزا حكومت را در دست گرفتند و در سال 911 ق در هرات خطبه به نام هردو خوانده شد؛ و نام هردو را روي سكه ها نقش كردند و شهر هرات را پايتخت خود كردند. ولي پس از مدتي شاهزادگان تيموري از مظفر ميرزا اطاعت نكردندو دم از استقلال زدند و هر كدام بخشي از قلمرو تيموري را متصرف شدند. اين اختلافات زمينه را براي پيشرفت ازبكان در منطقه فراهم كرد. شيبك خان كه از مدتها قبل پيشروي را شروع كرده بود به سمت خراسان حركت كرد و در اين درگيري ها به استثناي بديع الزمان ميرزا، كليه شاهزادگان تيموري كشته شدند. بديع الزمان ميرزا به شاه اسماعيل صفوي پناهنده شد.[1]
با ورود شيبك خان در سال 914 ق به استر آباد، بديع الزمان ميرزا فرزندش محمدزمان ميرزا را نزد عمويش فريدون حسين ميرزا در قلعه دامغان فرستاد و خود به آذربايجان فرار كرد. شيبك خان پس از استر آباد به سوي قلعه دامغان حركت كرد و در مدت دو روز آن قلعه را محاصره كردند و در همين زمان محمد زمان ميرزا فرستاده اي نزد شيبك خان فرستاد و از او امان خواست و شيبك خان از خون آن دو درگذشت. محمد زمان ميرزا از شيبك خان اجازه رفتن به آذربايجان گرفت و لي فريدون حسين ميرزا بدون اجازه شيبك خان به اطراف رود اترك فرار كرد و محمد زمان ميرزا پس از خلاصي از دست ازبك ها به آذر بايجان نزد شاه اسماعيل صفوي پناهنده شد.[2]
محمد زمان ميرزا تا سال 920 ق در تبريز بسر ميبرد و در اين سال پس از حمله سلطان سليم به آدربايجان به بهانه اي از رفتن به جنگ خود داري كرد و در تبريز ماندو زماني كه خبر پيروزي سلطان سليم به آذربايجان رسيد ازفرصت استفاده كرده با سي چهل نفر از افراد وفادار خود از آذربايجان به سوي خراسان حركت كرد.[3] محمد زمان ميرزا به استرآباد رفته و حاكم آنجا پير غيب طالش را از آنجا فراري داده شهر را متصرف شد. در همين زمان برون سلطان تكلو حاكم اسفراين به همراه خواجه مظفر بتكچي جهت دفع او به آن سوي حركت كردند و در گرگان به ميرزا محمد زمان جنگ كرده او را شكست دادند ومحمد زمان ميرزا از آنجا به سوي غرجستان فرار كرد. حاكم آنجا امير اردوشاه از امراي بديع الزمان ميرزا بود و با او همراه شد[4]
[1] . تاريخ محولات سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي و فرهنگي ايران در دوره تيموريان و تركمانان ،صص103و 104.
[2] . احسن التواريخ ،ج12،ص141.
[3] . ايران در روزگار شاه اسماعيل و شاه طهماسب صفوي ،ص172
[4] . احسن التواريخ ،همان ،ص196.
برگرفته از شورشهاي داخلي ايران در عهد صفويه-
محسن كريمي